چرا بعضی افراد در رابطه عاشقانه خود را فدای دیگری میکنند؟
عشق واقعی یعنی از خودگذشتگی کامل و قربانی کردن همه چیز برای طرف مقابل.
الگوهای رفتاری آموخته شده:
در دوران کودکی شاهد رفتارهای فداکارانه افراطی والدین خود بودهاند و این الگو را در روابط خود تکرار میکنند.احساس گناه:
احساس گناه به خاطر اشتباهات گذشته یا کمبودها، میتواند باعث شود فرد تلاش کند با فداکاری بیش از حد، جبران کند.نادیده گرفتن نیازهای خود:
این افراد به نیازهای خود توجهی ندارند و یا آنها را کماهمیت میشمارند. در نتیجه، به راحتی نیازهای طرف مقابل را در اولویت قرار میدهند.کنترلگری پنهان:
در برخی موارد، فداکاری بیش از حد میتواند یک روش پنهان برای کنترل کردن طرف مقابل باشد. با فداکاری، فرد احساس بدهکاری در طرف مقابل ایجاد میکند و او را وادار به انجام کاری میکند که خود میخواهد.مشکلات مرزی:
افرادی که مرزهای شخصی سالمی ندارند، به راحتی اجازه میدهند که طرف مقابل از آنها سوء استفاده کند و نیازهای آنها را نادیده بگیرد.اضطراب دوری (Separation Anxiety):
ترس شدید از تنهایی و دوری از فرد مقابل، میتواند باعث شود فرد برای جلوگیری از جدایی، دست به هر کاری بزند، حتی فداکاریهای غیرمنطقی.عدم اعتماد به نفس:
نداشتن اعتماد به نفس کافی برای ابراز نظر و بیان خواستهها، باعث میشود فرد به راحتی از خواستههای خود چشمپوشی کند.وابستگی عاطفی ناسالم:
وابستگی بیش از حد به فرد مقابل و نداشتن استقلال عاطفی، باعث میشود فرد نتواند به درستی تصمیم بگیرد و به راحتی تحت تاثیر خواستههای طرف مقابل قرار میگیرد.تمایل به نجاتدهندگی (Savior Complex):
برخی افراد احساس میکنند که باید فرد مقابل را نجات دهند یا مشکلات او را حل کنند. این تمایل میتواند منجر به فداکاریهای بیش از حد و نادیده گرفتن نیازهای خود شود.فداکاریهای افراطی به فرسودگی عاطفی و نارضایتی در رابطه منجر میشوند. باید افراد در روابط خود تعادل را رعایت کنند و به نیازهای خود نیز به اندازه نیازهای طرف مقابل توجه کنند.
شناخت این دلایل میتواند به افراد کمک کند تا الگوهای رفتاری خود را شناسایی کنند و در جهت ایجاد روابط سالمتر و متعادلتر گام بردارند.
مقدمه
فداکاری در یک رابطه عاشقانه تا حدی طبیعی و حتی ضروری است. گذشت و ایثار برای حفظ و استحکام رابطه امری اجتنابناپذیر است. اما زمانی که فداکاری از حد تعادل خارج شود و به معنای قربانی کردن نیازها، خواستهها و هویت فردی به پای معشوق باشد، میتواند نشانهای از یک مشکل جدی در رابطه باشد. در این مقاله، به بررسی دلایل این نوع فداکاری افراطی میپردازیم. در این مقاله، به بررسی 12 نکته در این مورد میپردازیم. این عوامل از تجربیات شخصی افراد تا الگوهای رفتاری آموختهشده را شامل میشوند.
1. عزت نفس پایین
یکی از مهمترین دلایل فداکاری افراطی، عزت نفس پایین است. فردی که خود را بیارزش و غیردوستداشتنی میداند، ممکن است برای حفظ رابطه دست به هر کاری بزند، حتی اگر به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خود تمام شود. این افراد معتقدند که لیاقت عشق و محبت را ندارند و باید با فداکاری زیاد، این محبت را “به دست آورند” یا “حفظ کنند”.
2. ترس از رها شدن
ترس از تنهایی و رها شدن میتواند دلیل دیگری برای فداکاریهای بی حد و مرز باشد. فرد میترسد که اگر نیازهای خود را بیان کند یا با خواستههای طرف مقابل مخالفت کند، او را از دست بدهد. این ترس باعث میشود که فرد به طور مداوم در پی راضی نگه داشتن طرف مقابل باشد و از ابراز وجود خود صرف نظر کند.
3. الگوهای رفتاری آموخته شده از کودکی
تجربیات دوران کودکی نقش مهمی در شکلگیری الگوهای رفتاری ما دارند. فردی که در کودکی یاد گرفته است که برای جلب توجه و محبت والدین باید خواستههای خود را نادیده بگیرد، ممکن است این الگو را در روابط عاشقانه خود نیز تکرار کند. این افراد ناخودآگاه فکر میکنند که تنها راه دوست داشته شدن، فداکاری و گذشت است.
4. نیاز به کنترل
شاید عجیب به نظر برسد، اما گاهی فداکاری افراطی میتواند نوعی کنترل پنهان باشد. فرد با فداکاری زیاد، سعی میکند طرف مقابل را مدیون خود کند و به این ترتیب، بر او مسلط شود. این افراد با ایجاد حس گناه در طرف مقابل، او را وادار به انجام کارهایی میکنند که میخواهند.
5. باورهای غلط درباره عشق
برخی افراد باورهای غلطی درباره عشق دارند. مثلاً فکر میکنند که عشق واقعی یعنی فداکاری بیقید و شرط و اینکه باید همیشه نیازهای طرف مقابل را بر نیازهای خود ارجح بدانند. این باورها میتوانند منجر به فداکاریهای افراطی و ناسالم شوند.
6. عدم شناخت از خود
فردی که شناخت دقیقی از نیازها، خواستهها و ارزشهای خود ندارد، نمیتواند مرزهای سالمی در رابطه تعیین کند. او نمیداند چه چیزی برایش مهم است و در نتیجه، به راحتی حاضر میشود از خواستههای خود صرف نظر کند. خودآگاهی پایین، فرد را در برابر سوء استفاده عاطفی آسیبپذیرتر میکند.
7. وابستگی عاطفی
وابستگی عاطفی شدید به طرف مقابل میتواند دلیل دیگری برای فداکاری افراطی باشد. فرد آنقدر به حضور و تأیید طرف مقابل وابسته است که میترسد با کوچکترین مخالفت، او را از دست بدهد. این افراد برای جلوگیری از طرد شدن، حاضرند هر کاری انجام دهند.
8. تلاش برای نجات دادن طرف مقابل
برخی افراد با این تصور وارد رابطه میشوند که میتوانند طرف مقابل را از مشکلاتش نجات دهند. آنها معتقدند که با فداکاری و حمایت بیدریغ، میتوانند او را تغییر دهند و خوشبخت کنند. این افراد معمولاً در روابطی با افراد نیازمند یا آسیبدیده گرفتار میشوند.
9. انتظارات غیرواقعی از رابطه
انتظارات غیرواقعی از رابطه میتواند باعث شود که فرد برای رسیدن به این انتظارات، دست به فداکاریهای غیرضروری بزند. مثلاً فردی که فکر میکند رابطه باید همیشه بینقص و بدون مشکل باشد، ممکن است برای حفظ این تصور، واقعیتها را نادیده بگیرد و نیازهای خود را سرکوب کند. در اصل هیچ رابطه ای کامل و بی نقص نیست.
10. تحت تاثیر قرار گرفتن توسط هنجارهای اجتماعی
گاهی اوقات هنجارهای اجتماعی نقش تعیین کننده ای در این موضوع بازی میکنند. برای مثال در جوامعی که زنان را تشویق به فداکاری و گذشت در برابر مردان میکنند، احتمال فداکاری یک طرفه در رابطه بیشتر است.







من آدمی هستم که قبلا فکر می کردم عشق یعنی بخشیدن همه چی و انتظار هیچی نداشتن. تا این که یه روز دیدم دارم مثل یه سایه زندگی می کنم. اصلا یادم رفته بود خود واقعیم چه شکلیه…
یه چیز جالب که خیلی دیر فهمیدم این بود که گاهی اوقات آدم های وابسته حتی نمی دونن دارن طرف مقابلشون رو کنترل می کنن. با گذشت های بی اندازه انگار یه طناب نامرئی دور گردن طرف می اندازن 🤯
فکر می کنم کسایی که زیاد فداکاری می کنن یه جورایی فراموش کردن که خودشون هم ارزش دارن. مثل این می مونه که پیوسته یه جای خالی توی وجودشون احساس می کنن…
مثلا یادمه یه مدت هر کاری دوستم می خواست انجام می دادم. حتی وقتی واقعا دلخوشی از رابطه نداشتم. بعد فهمیدم این اصلا عشق نیست… ترس از تنها موندنه 😅
یه چیز دیگه که فهمیدم اینه بعضی وقتا آدما انقدر غرق تو “ناجی بودن” می شن که اصلا نمی بینن طرف مقابلشون اصلا کمکی نمی خواد یا شاید حتی از این همه توجه خسته شده…
راستی هرچی سایت رو بیشتر می چرخم بیشتر به این نتیجه میرسم که آدم واسه فهمیدن بعضی چیزا واقعا به یه دید بیرونی نیاز داره 🌸
عجیبه چطور آدم می تونه سال ها تو یه رابطه بمونه بی اینکه بفهمه داره خودش رو گم می کنه…